یکی یدونه من و بابایکی یدونه من و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه سن داره

آرشای مامان و بابا

بازی بابا و آرشا

سلام گلم صبحت به خیر مامانی دیشبم از دندون درد نخوابید تو هم ماشالا تا صبح برای خودت بازی کردی ولی امروز اومدم تا از گلایه کنم دیشب تو حسابی با بابایی بازی کردی من دراز کشیده بودم یهو تو تکون خوردی به بابایی گفتم بابایی هم با ذوق اومد و گفت میخوام بچم رو باهوش کنم هی بابایی یه تلنگر میزد به شکمم و به تو میگفت آرشا بابا حالا نوبت شماس تو هم ماشالا فوری جواب میدادی منم فقط از تعجب میخندیدم خلاصه یه10-15 دقیقه همینجوری با بابا بازی کردی آخرش من گفتم محمد بسشه شاید اذیت بشه اونم گفت نه بابا اذیت چی؟بچم خوشش اومده منم دیدم بابا دست بردار نیست با ضربه بعدیه تو یه دست ک...
21 تير 1392

عزیزم به زندگیمون بتاااااااااااااااب

ماه رمضان آمدو ماه منم آید ای ماه بیا روشنی و مونس جان باش خورشید دلم ، مادر تو ماه به دل شد خود را بنمایان و برایم تو جهان باش چندیست که با ماه و قمر شعر سرودم شعرست ، بیا زمزمه و نغمه ی جان باش بانیم رخ روی تو خورشید بتابید روی تو عیان باشد و امید روان باش عزیزم این شعر رو بابایی در سومین روز ماه رمضان در حالی که روزه بود برات سرود و امیدوارم همزمان با عید فطر در حالی که صحیح و سالم در کنار من و مامانی هستی تو رو در آغوش گرفته باشم . بابایی بوووووووووووووس . ...
21 تير 1392

بدون عنوان

سلاااااااااااااام عزیزم سلام قربونت برم سلام پسرم مامانی یکشنبه با بابایی رفتن دکتر دکتر گفت همه چی خوبه و بهم برگه معرفی به بیمارستان رو داد قرار شده بریم جا رزرو کنیم نوبت سزارینمم داده برای ١٤مرداد که سالگرد ازدواج مامان و باباس ایشالا صحیح و سالم همون موقع تشریف بیاری خیلیییییییی دوستت داریییییو عزیزم میبوسیمت بوس باااااااااااااااااااااااااااااااای ...
21 تير 1392

غیبت های طولانی مامانییییییی

سلام عزیزم سلام پسرم سلام عشقم خیلی دلم برات تنگ شده دوست دارم زودتر این مدت هم بگذره و تو بیای توی آغوش من و بابایی فکر نکن که مامانی به یادت نبوده این روزا کارم همش شده نگرانی برای سلامتی تو عزیزم هفته قبل از روز جمعه تا یکشنبه خیلی حرکاتت کم شده بود خیلی نگران بودم تا اینکه یکشنبه عصر دیگه طاقت نیوردم و رفتم بیمارستان مسلیمین از تو نوار قلب گرفتن و صدای قلبت رو برام گذاشتن و گفتن خدا رو شکر مشکلی نداری آزمایش ادرار هم از خودم گرفتن و گفتن عفونت کلیه داری و باید بستری بشی قبلش هم چون دکتر نبود من رو فرستادن پیش دکتر زایشگاه اونجا یه خانومی داشت طبیعی میزایید و خیلی...
12 تير 1392
1